کد مطلب:325953 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

بهائیگری پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از انقلاب به دلیل محرز شدن جاسوسی عده ای از سران تشكیلات در شهرهای مختلف كشور و نیز كمك به تثبیت نظام شاهنشاهی و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر كردن بیت المال به جیب صهیونیست ها، تعدادی از آنان دستگیر و پس از محاكمه توسط دادگاه های انقلاب اسلامی به حبسهای متفاوت و اعدام محكوم شدند. در مقابل این احكام، دولت آمریكا كه در حقیقت حامی اصلی آنان به حساب می آمد، عكس العمل نشان داد و رئیس جمهور وقت آمریكا به این احكام اعتراض نمود. در پاسخ آن حضرت امام (ره) سخنانی ایراد نمودند كه به علت اهمیت آن در این مورد در زیر می آید:

«و من امیدوارم كه خداوند تبارك و تعالی این ملتی كه امروز قیام كرده است، نهضت كرده است و برای او قیام كرده است و برای او نهضت كرده است، شر مفسدین و جبارین را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلی كه باید برسد. لكن تا این قدرتهای بزرگ به اریكه ی قدرت خودشان نشسته اند، این امری است كه یك قدری به نظر مشكل می آید. نمی دانم كه در بعضی از رادیوها كه پخش كردند، صحبت رئیس جمهور آمریكا را ملاحظه كردید كه ایشان از همه ی دنیا استمداد كردند برای این كه این بهائی هایی كه در ایران هستند و مظلومند و جاسوس هم نیستند و بجز مراسم مذهبی به كار دیگر اشتغال ندارند و ایران برای همین كه اینها مراسم مذهبی شان را به جا می آورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كرده اند؛ ایشان از همه ی دنیا استمداد كرده كه اینها كه جاسوی نیستند، اینها یك مردمی هستند دخالت در هیچ كاری ندارند و روی انسان دوستی ایشان
این مسائل را می گویند. اگر ایشان این مسائل را نمی گفت، خوب گاهی اذهان ساده احتمال می دادند كه خوب اینها هم یك مردمی هستند كه ولو اعتقادشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتی كه به نظر خودشان عبادت است مثلا هستند و حال آن كه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از این آقای ریگان گفته اند شهادت دادند به این كه جز مراسم مذهبی چیز دیگری ندارند باز هم می توانیم باور كنیم؟ از آن طرف وقتی كه حزب توده را می گیرند، شوروی صدایش بلند می شود كه یك عده مردم بی گناهی كه با جمهوری اسلامی هم موافق بودند، پشتیبان بودند، جمهوری اسلامی را هم اینها مثل دیگران همراهی كردند و حالا هم همین طور هستند، دولت ایران بی خودی آمده است اینها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقای ریگان می گوید كه این بهائی ها بیچاره مردم آرام ساكتی مشغول عبادت هستند، جهات مذهبی خودشان را به جا می آورند و ایران برای خاطر همین كه اینها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اینها جاسوس نیستند شما صدایتان در نمی آمد. شما برای خاطر این كه اینها دسته ای هستند كه به نفع شما هستند. و الا شما را می شناسیم، آمریكا را می شناسیم كه انسان دوستی اش گل نكرده است كه حالا برای خاطر 22 نفر بهائی كه در ایران به قول ایشان گرفتار شدند، برای انسان دوستی یك وقت همچو صدا كرده و فریاد كرده و به همه ی عالم متشبث شده است كه به فریاد اینها برسید.

مردم شما را می شناسند شمایی كه عراق را وارد كردی كه هر روز به سر این كشور ما آن می آورد كه مغول نیاورد و به سر كشور خودشان هم همین طور. عراق كه یك دسته از علمای بزرگ آنجا را مثل آقای آیت الله سید یوسف كه من او را می شناسم كه چه مرد سالم صحیحی است، برای خاطر (به نظر می آید) انتقام از مرحوم آیت الله حكیم، ایشان را با عده ی كثیری از بچه ها و بزرگ های فامیل را گرفته است. شما اگر چنانچه انسان دوست بودید، یك كلمه خوب بود بگویید، اشارتا بگویید كه خوب چرا این كار را می كنید؟ یك كلمه در رسانه های گروهی شما اشكال كنند به این كه این كارها در عراق و ایران چی هست كه شما می كنید. شما دیدید كه اینها چه كردند و رسیدند به این كه پرونده های آنها را مطالعه كردید و می گویید؟ یا غیب می دانید؟ اگر دلیل ما نداشتیم با این كه جاسوس آمریكا هستند جز طرفداری شوروری از آنها، كافی بود. لكن ما به شما بگویین نه حزب توده را به واسطه ی حزب توده بودنش و نه بهائی را به واسطه ی بهائی بودنش این محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. این ها مسائل دارند. حزب توده را خودشان آمدند همه حرفهایشان را زدند و سابقه دارند. اینها بهائی ها یك مذهب نیستند، یك حزب هستند. یك حزبی كه در سابق انگلستان پشتیبانی آنها را می كرد و حالا هم آمریكا دارد پشتیبانی می كند. اینها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسیاری از مردم دیگر هم هستند كه اینها انحرافات عقیدتی دارند، كمونیست هستند، چیزهای دیگر هستند. لكن مردم و محاكم ما به واسطه ی كمونیست بودن آنها یا انحراف عقیده داشتن آنها را نگرفتند و حبس بكنند. جزب توده هم مادامی كه توطئه نكرده بود كه اشتغال به توطئه اش زیاده نشده (البته تحت نظر بودند اینها كه اینها چه می كنند چه سابقه داشتند اینها) ولی مادامی كه نزدیك شد این توطئه شان به خیال خودشان، به خیال فاسد خودشان به ثمر برسد، آن وقت بود كه پاسدارهای عزیز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزای خودشان هم می رسند.

مسأله این است كه طرفدار اینها شما آقای ریگان هستید و طرفدار آنها آقای فرض كنید شوروی هست و این دلیل است كه اینها یك وضع خاصی دارند كه آنها به نفع اینها می رسانند و اینها نفع می رسانند. نفع رساندن اینها غیر از این می تواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند جاسوسی بكنند بین ملت ایران و دولت ایران با آنها این گرفتاری هایی است كه كشور ما امروز دارد با این ابرقدرت ها و این منحرفین.

قبل از انقلاب، تلقی مردم مسلمان ایران از بهائیان تلقی یك فرقه ی ضاله ی ضد اسلام و ضد ملیت بود، این طرز تلقی بعد از انقلاب نیز نه تنها تغییر نكرد، بلكه شدت یافت، زیرا سوابق وابستگی برخی از سران آنان به بیگانگان محرز و دشمنی آنان با دین و دولت ایران در افكار عمومی مسلمانان غیر قابل انكار بود. این برداشت بعد از انقلاب وقتی دولت به دست ملت سپرده شد به دولت تازه تأسیس نیز سرایت نمود و از طریق آن رسمیتی قاطع تر از گذشته یافت، به طوری كه جمهوری اسلامی برای آنان هیچ گونه رسمیتی قائل نشد.»

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اقلیتهای دینی شناخته شده عبارتند از:

یهودی، مسیحی و زرتشتی. هر دین و مسلكی غیر از اینها طبق قانون اساسی هیچ گونه رسمیتی ندارد. بنابراین بهائیت به عنوان یك فرقه ی مذهبی، دارای هیچ گونه رسمیتی در ایران نیست. با توجه به سوابق این فرقه به عنوان یك حزب سیاسی طرفدار بیگانگان و مقابله ی آن با اقتدار ملت و روحانیت و مخالفت علنی با دین رسمی ملت ایران. بهائیان از وجهه ی بسیار پایینی در افكار عمومی ملت ایران و در دیدگاه دولت مردان برخوردارند. این عدم پذیرش حتی در دوران پهلوی كه دولت به آنان میدان بسیار وسیعی برای فعالیت داده بود نیز با توجه به فشار افكار عمومی وجود داشت و چنان كه بیان شد در آن دوران هم به عنوان یك دین رسمی شناخته نشد. حتی به طور رسمی اجازه ی استخدام در ادارات دولتی هم به آنان ندادند.

با توجه به این زمینه دو عكس العمل از جانب دولت جمهوری اسلامی ایران در مقابل آنان به چشم می خورد. در ابتدا همان طور كه گفته شد بهائیت هیچ وقت به رسمیت شناخته نشد. اما در مورد عكس العمل دوم باید گفت كه نظام نمی توانست مثل زمانهای گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام بدهد و از سویی نیز نمی توانست آنها را كاملا نادیده بگیرد. لذا با توجه به جو حاكم و این كه حكومت اسلامی اصولا وظیفه ی خود را در قبال همه ی شهروندان و مسائل آنان یكسان می دید، نمی توانست آنان را از حق زندگی محروم نماید. بنابراین با توجه به قابل توجه بودن تعداد آنان و این كه بهائیان را اصالتا و از ریشه به عنوان یك فرقه ی ضاله محسوب می نمود و سابقه ی جاسوسی برای اسرائیل را در آنان مشاهده كرده بود، آنان را از برخی امكانات اجتماعی و نه فردی محروم كرد.

مشاغل حساس و غیر حساس دولتی و بعضا غیر دولتی، كه در رژیم پهلوی به فراوانی در اختیار آنان قرار داده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، از كلیه ی مراكز نظامی، فرهنگی و هنری اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به این فرقه به مراكز آموزشی عالی جلوگیری شد و آنان كه در این مراكز بودند اخراج شدند، چرا كه تجربه ی گذشته نشان داده بود كه وقتی آنان در محیطهای آموزشی و فرهنگی قرار می گیرند و یا پستی اشغال می كنند به علت وابستگی به تشكیلات بهائی از آن در جهت تبلیغ
بهائیت، اطلاع رسانی و ایجاد تسهیلات برای دیگر بهائیان استفاده می كنند. از لحاظ اخلاقی هم اختلاف زیادی بین موازین اخلاقی آنان و مسلمانان وجود دارد و این خود می تواند یكی دیگر از عوامل طرد آنان از مؤسسات عمومی و دولتی باشد. از اشتغال آنان به تعدادی شغل آزاد مشخص هم كه با طهارت و نجاست ارتباط داشتند و با شرع مقدس اسلام مغایرت بودند، جلوگیری شد.

بنابر ادعای محافل بهائیت خارج از كشور در رسانه های بیگانه، شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای محدود كردن فعالیتهای فرهنگی بهائیان مصوباتی به تصویب رسانده كه در این سند ادعا شده جمهوری اسلامی طرحی را برای محدود كردن بهائیت تدوین نموده است كه از مواد آن عبارتند از: این كه آنان بدون جهت از مملكت اخراج نمی شوند و بی دلیل دستگیر، زندانی و مجازات نمی شوند، اما برخورد نظام با آنان باید طوری باشد كه راه ترقی و توسعه ی آنان مسدود شود. از لحاظ فرهنگی در این مصوبه آمده است كه: بهائیان چنانچه اظهار نكردند بهائی اند، در مدارس ثبت نام شوند و حتی المقدور در مدارسی كه كادر قوی و مسلط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند... «در رابطه با جایگاه اجتماعی و حقوقی بهاییان موارد زیر در مورد آنها تصویب شد: در اختیار گذاردن وسایل معاش در حد متعارف كه در اختیار همه ی آحاد ملت قرار داده می شود، امكانات زندگی معمول و حقوقی عمومی مانند سایر شهروندان ایرانی از قبیل دفترچه ی بسیج، گذرنامه، جواز دفن، اجازه ی كار و امثال آنها تا جایی كه تشویق به بهائیت نشوند، در صورت ابراز بهائی بودن اجازه استخدام ندارند، پستهای مؤثر (مانند معلمی و....) به آنان داده نشود.

ذكر این نكته نیز ضروری است كه تعداد انبوهی از بهائیان كه با پیروزی انقلاب اسلامی تمام نقشه های بیت العدل را در ایران بر باد رفته می دیدند و نسبت به این مرام بی اعتقاد شدند، با ایجاد تسهیلات لازم از طرف نظام جمهوری اسلامی به سوی مساجد حركت كرده و به صورت دسته جمعی و خانوادگی مسلمان شدند.